برای نوشتننداری،تمام حرفهای نگفته ات،یهویی مثل بارونهای بی وقت
اردیبهشت غافلگیرتمیکنه بعد می بینی یک بهونه توی زندگیت هست
که دوباره بهترین کلمات رو بهذهنت و قلبت دعوت می کنه و ازت میخواد
که این همه ناگفته و این همه حسقشنگ رو بیان کنی من فکر می کنم
همیشه آدمها توی زندگیشون به یک بهانهنیاز دارند برای بهتر زندگی
کردن ، برای بهتر دیدن ، بعضی هم بهانه هایزندگی شون تکراری
میشه و بعد از یک مدت کوتاه باز هم به روزمرگی بر می گردندو دنبال
یک بهانه جدیدتر ، مهم تر از پیدا کردن بهانه ها توی زندگی ، حفظ و
نگهداری و تلاش برای همیشه تاز موندن بهانه ست وگر نه که دور بر
ما آدمها پراز انواع و اقسام بهانه برای ادامه دادنه ، پول ، شهرت موقعیت
اجتماعی بالاتر ،فرزند ، زندگی مشترک ، داشتن خانه و ماشین لوکس .
همه و همه ممکنهحال ما رو بهتر کنه و بهانه ای برای بهتر دیدن و بهتر
ادامه دادن باشه ، اما اینکهماندگاری هر کدوم و نگاه ما به وجود هر کدوم
از بهانه ها چطوره ، خیلی مهم تراز بودن خود بهانه هاست . همیشه
دلم میخواد و میخواست که اگر روزی بهانه ی برای بهتر زندگی کردن
توی زندگیم اتفاق بیفته ، به اون بهانه به چشم یک نعمتالهی ویک
هدیه ازطرف خداوند نگاه کنم و اگر خدا منو لایق اون هدیه دونسته
بتونم ، منم لایق بودنم روبا حفظ و نگهداریش و استفاده درست از اون
هدیه بهخالق اش نشون بدم . خلاصه که گاهیهم هدیه های خداوند
بهانه میشن کهدوباره بتونی بنویسی توی بهشتی ترین ماه سال ،
برای همه و همه بهترینبهانه ها رو برای ادامه زندگی آرزو دارم و
دستهای خدا رو که ، که اگرروزیدستهای منو رها کنه هیچ وقت قادر
به ادامه نخواهم بود .خدایا برای منخودت بهترین بهانهبرای ادامه ز
ندگی هستی . بودنت ، یادت ، دستهایمهربونت ، بندهای خوبی
که سر راه زندگی منقرار می دی ، هدایای خوبت که خورشید رو
به ادامه زندگی دعوت می کنه .کمکم کن لایق اینهمهبودنت باشم
دستهام رو رها نکن که بی بهانه دستهای تو زندگی منمعنایی نداره
می رسی که حس میکنی تمام سختی های زندگی انگار برای تو بوده . البته بسته به
تعبیری که تو از سختی های زندگی داری . خیلی وقتها نبود پول و آسایش حتی یک ذره
هم نمی تونه حالت رو بد کنه . حتی تلاش و کار زیاد هم هیچ لطمه ای بهت نمی زنه . اما
وقتی حس کنی روحت خسته ست وقتی حس نداری نگاهی به تقویم بندازی و آمدن اردیبهشت
هم نتونه حالت رو بهتر کنه وقتی نمی تونی این هوای بهاری باشی و ریه هات رو
از این هوای بهاری پر و خالی کنی یا حتی بارونهای وقت و بی وقت بهار هم تو رو عاشق
نکنه . یا بوی یاس تو باغچه هم نتونه چشم تو رو به بهار و رازقی و یاس خیره کنه وقتی
دلیل تمام دلتنگی ها و بهانه گیریهات رو تقصیر بهار و هوای بهاری بندازی و افسردگی رو
به تغییر فصلها ربط بدی و در مورد بهار اینطور قضاوت کنی و به روی خودت نیاری که چی به
سر روحت آمده . آنوقت متوجه می شی زندگی خیلی سخت تر از آن چیزی بوده که
پدر میگفت .دلم یک آرامش عجیب میخواد آرامش که منو با تمام خوبی فصلها آشتی بده
روحم تشنه بهشت دومین ماه ساله .روحم آشتی با اردیبهشت را . بوی گلهای یاس
باغچه را .روزهای آفتابی اما بارانی بهار را سبزی باغچه را .روحم بهار را کم دارد .
درباره این سایت